کاهش چشمگیر استقبال عمومی از نمایشگاه، زنگ هشداری جدی برای آینده کتاب و کتابخوانی در ایران است؛ نشانهای از آنکه کتاب، بیش از پیش از متن زندگی فرهنگی جامعه فاصله گرفته و به حاشیه رانده شده است.
به گزارش ندای غرب، نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که سالها بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور شناخته میشد، در سال جاری حالوهوایی متفاوت و کمرمقتر از گذشته دارد. شور و اشتیاقی که در دورههای پیشین در میان بازدیدکنندگان، ناشران و اهل قلم به چشم میخورد، این بار جای خود را به فضایی محتاط، خلوت و تا حدی بیرمق داده است. کاهش چشمگیر استقبال عمومی از نمایشگاه، زنگ هشداری جدی برای آینده کتاب و کتابخوانی در ایران است؛ نشانهای از آنکه کتاب، بیش از پیش از متن زندگی فرهنگی جامعه فاصله گرفته و به حاشیه رانده شده است.
یکی از دلایل اساسی این وضعیت، گسترش شتابزده فضای مجازی و سلطه محتوای سریع، سطحی و تصویری بر ذهن مخاطبان است. در چنین فضایی، فرهنگ مطالعه عمیق جای خود را به مرورهای گذرا، تکهبرداریهای دیجیتال و نقل قولهای کوتاه داده است. محتوایی که بیشتر با سرگرمی و مصرف لحظهای گره خورده، نه با تأمل و درک مفهومی. در نتیجه، کتاب بهعنوان رسانهای زمانبر و اندیشهورز، تدریجاً از میدان رقابت کنار زده شده و در اولویت فرهنگی بسیاری از مردم قرار ندارد.
از سوی دیگر، فشارهای اقتصادی و مشکلات معیشتی نیز در این روند بیتأثیر نبودهاند. کاهش قدرت خرید، افزایش هزینههای زندگی و بالا رفتن قیمت کتاب، بهویژه در سالهای اخیر، باعث شده خانوادهها کتاب را از سبد خرید خود حذف کنند یا به حداقل برسانند. افزایش قیمت کاغذ، خدمات چاپ و هزینههای جانبی باعث شده ناشران برای بقا، قیمت کتابها را بالا ببرند؛ تصمیمی که با توجه به وضعیت عمومی جامعه، خود به عاملی برای کاهش فروش و آسیب به چرخه نشر تبدیل شده است.
در این میان، عملکرد نهادهای فرهنگی و نحوه تخصیص بودجهها نیز پرسشبرانگیز است. با وجود آنکه بودجههای کلانی سالانه برای حمایت از فرهنگ و کتاب اختصاص مییابد، بخشی از این منابع به جای هزینه شدن در مسیر توسعه زیرساختهای مطالعه و ترویج کتابخوانی، صرف پروژههایی میشود که گاه ارتباطی با نیاز واقعی فرهنگی جامعه ندارند، یا در بهترین حالت، خروجی ملموسی برای عموم مردم ندارند. حمایتهای گزینشی از برخی ناشران و آثار خاص، اجرای برنامههای پرهزینه با اثربخشی محدود، و سیاستگذاریهای جزیرهای در این حوزه، سبب شده است ظرفیتهای موجود بهدرستی به کار گرفته نشود و فاصله میان جامعه و کتاب بیشتر شود.
از سوی دیگر، برخی نارساییهای ساختاری مانند فرایندهای سخت و گاه سلیقهای صدور مجوز نشر، محدودیتهای محتوایی و فرسایشی شدن مسیر تولید کتاب، انگیزه نویسندگان، مترجمان و ناشران را کاهش داده است. نتیجه آنکه در نمایشگاه امسال، بسیاری از چهرههای شاخص یا ناشران معتبر یا غایباند یا حضوری کمرنگ دارند.
افزایش کمّی آثار ضعیف و کتابسازی، تکرار موضوعات، بازنشرهای بیهدف و دور شدن از نیازهای روز جامعه، باعث شده اعتماد مخاطب نسبت به بازار نشر کاهش یابد. مخاطبی که بهدلیل کیفیت پایین برخی آثار و عدم همخوانی محتوا با دغدغههای فکریاش سرخورده شده، دیگر انگیزهای برای جستوجو در غرفهها ندارد و ترجیح میدهد انرژی خود را در فضای دیجیتال مصرف کند؛ فضایی که با همه آسیبهایش، پاسخ سریعتر و ارزانتری به نیازهای ذهنی او میدهد.
در مجموع، مجموعهای از دلایل فرهنگی، اقتصادی، ساختاری و مدیریتی موجب شدهاند نمایشگاه کتاب تهران در سال جاری رنگ و بوی سالهای پرشور گذشته را نداشته باشد. اگر قرار است این روند متوقف شود و کتاب دوباره به جایگاه شایسته خود در فرهنگ عمومی بازگردد، نیازمند بازنگری جدی در سیاستگذاریها، شفافیت در نحوه تخصیص منابع فرهنگی، تقویت زیرساختهای مطالعه و بازسازی اعتماد عمومی به حوزه نشر هستیم. آینده کتاب، آینده فرهنگ ماست و بیاعتنایی به آن، بهای سنگینی در پی خواهد داشت.
حمید رنجبران
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.