به گزارش ندای غرب؛ کارگران ساختمانی و کشاورزی غالباً به صورت فصلی یا پروژهای مشغول به کار میشوند. این بدان معناست که آنها نه تنها درآمد ثابت ندارند، بلکه در فصول یا دورههایی که کار فصلی وجود ندارد، کاملاً بیکار مانده و هیچ منبع درآمدی نخواهند داشت. این قشر معمولاً فاقد قراردادهای رسمی و بلندمدت […]
به گزارش ندای غرب؛ کارگران ساختمانی و کشاورزی غالباً به صورت فصلی یا پروژهای مشغول به کار میشوند. این بدان معناست که آنها نه تنها درآمد ثابت ندارند، بلکه در فصول یا دورههایی که کار فصلی وجود ندارد، کاملاً بیکار مانده و هیچ منبع درآمدی نخواهند داشت.
این قشر معمولاً فاقد قراردادهای رسمی و بلندمدت هستند، که این خود فقدان امنیت شغلی را تشدید میکند.
بخش بزرگی از کارگران فصلی، بهخصوص کارگران ساختمانی غیرمجاز یا کارگران کشاورزی خردهمالک، تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی پایه قرار نمیگیرند. این یعنی در صورت وقوع حادثه در حین کار، بیماری، ازکارافتادگی یا رسیدن به سن بازنشستگی، هیچ حمایتی دریافت نخواهند کرد.
طبیعتاً چون بیمه پایه وجود ندارد، هیچ خبری از بیمه تکمیلی، عیدی، پاداش، حق اولاد، سنوات و سایر مزایای قانونی که به کارگران دائمی تعلق میگیرد، برای این قشر نیست. این فقدان، شکاف رفاهی و اقتصادی را بین کارگران فصلی و کارگران دارای شغل ثابت، بسیار عمیقتر میکند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، خدمات حمایتی مانند فروشگاههای کارگری نیز کمتر شامل حال این کارگران میشود و دسترسی آنها به کالاهای اساسی با قیمت مناسب بسیار محدود است.
محرومیت از هرگونه تسهیلات رفاهی و تفریحی، استراحت و بازیابی انرژی را برای این گروه دشوارتر میسازد.
محیطهای کاری ناایمن: کار در بخشهای ساختمان و کشاورزی ذاتاً با خطرات بیشتری همراه است. عدم رعایت استانداردهای ایمنی، نبود تجهیزات حفاظت فردی (PPE)، و ساعات کاری طولانی، ریسک بروز حوادث و آسیبهای جسمی را به شدت افزایش میدهد.
دستمزدهای بسیار پایین و عدم تناسب با زحمت
علیرغم سختی و خطر بالای کار، دستمزدهای دریافتی اغلب بسیار ناچیز است و تنها کفاف نیازهای اولیه را نیز به سختی میدهد. این دستمزدها به هیچ وجه با زحمات طاقتفرسا و ریسکپذیری بالای آنها تناسب ندارد.
اثر دوچندان تعطیلیها: تعطیلیهای ناشی از عوامل مختلف (مانند شرایط آب و هوایی نامناسب، بیماریهای همهگیر یا مشکلات اقتصادی) برای کارگران فصلی که درآمد ثابت ندارند، اثر ویرانگرتری نسبت کارگران شرکتی و دولتی دارد. این تعطیلیها به معنای قطع کامل و ناگهانی درآمد است و آنها را در وضعیت بحرانی قرار میدهد.
نگاه نادرست به نیروی کار و راهحلهای اشتباه
سیاستگذاریها و نگاهها غالباً بر کارگران بخش رسمی و دارای قرارداد متمرکز است و این بخش عظیم از کارگران فصلی که ستون فقرات بسیاری از فعالیتهای تولیدی (به خصوص در کشاورزی و ساخت و ساز) هستند، در عمل نادیده گرفته میشوند.نه اینکه شرایط کارگران رسمی هم خوب باشد اما شرایط کارگران رسمی و قراردادی از کارگران فصلی به مراتب بهتر است.
راهحلهای ناکارآمد: راهحلهایی مانند واردات نیروی کار خارجی(اتباع)، نه تنها مشکلی از این کارگران فصلی را حل نمیکند، بلکه ممکن است رقابت نابرابری را نیز تشدید کند.
در ضمن کارفرما را برای تحقیر و عدم ارائه خدمات در شان کارگر بیشتر مجاب کند.
راهحلهای اساسی و پیشنهادی برای کارگران فصلی: بیمه اجباری برای کارگران ساختمانی و کشاورزی: دولت باید با سازوکار مناسب، ارائه بیمه پایه تأمین اجتماعی را برای تمام کارگران ساختمانی (چه دارای پروانه و چه فاقد آن) و کارگران کشاورزی اجباری کند. این مهم میتواند از طریق کارفرمایان پروژهای (در ساختمانی) یا نظامنامههای حمایتی (در کشاورزی) صورت گیرد.
ایجاد صندوقهای حمایتی: تأسیس صندوقهای حمایتی با مشارکت دولت، کارفرمایان و کارگران فصلی برای پوشش بیمههای تکمیلی، بازنشستگی و ازکارافتادگی ضروری است.
قراردادهای شغلی منعطف و حمایتی: تدوین قوانینی برای ایجاد قراردادهای شغلی منعطف اما با حداقل حمایتهای قانونی (مانند حداقل دستمزد، حق بیمه، و حقوق ایام تعطیل) برای پروژهها و فصول کاری. و کارت شناسایی کارگری و محلی برای ثبت نام تجمیع کارگران روزانه.
تشویق و حمایت از تشکیل و فعالیت تعاونیهای کارگری در بخشهای ساختمان و کشاورزی برای تأمین لوازم خانگی، محصولات ارزان و ارائه خدمات رفاهی دیگر
ارائه وامهای کمبهره یا یارانههایی برای دسترسی کارگران فصلی به خدمات حمل و نقل، مسکن موقت و تفریحات سالم.
افزایش ایمنی و بهداشت حرفهای
برگزاری دورههای آموزشی اجباری ایمنی و بهداشت حرفهای برای کارگران فصلی وخصوصا الزام کارفرمایان به استخدام مسئولین ایمنی دوره دیده اداره کار و اموراجتماعی و رعایت استانداردهای ایمنی در کارگاهها.
تأمین تجهیزات حفاظت فردی: مسئولیت تأمین و ارائه تجهیزات حفاظت فردی (کلاه ایمنی، دستکش، ماسک و…) باید بر عهده کارفرما یا نهاد ناظر باشد.
شناسایی و رسمیت بخشی: دولت باید این قشر عظیم و حیاتی از نیروی کار را به رسمیت بشناسد و سازوکارهایی برای حمایت قانونی و اجتماعی از آنها فراهم کند.
سرمایهگذاری بر نیروی کار داخلی: به جای اتکا به راهحلهای خارجی، تمرکز باید بر ارتقاء مهارتها، افزایش بهرهوری و بهبود شرایط زیستی و کاری کارگران فصلی ایرانی باشد.
در نهایت کارگران فصلی، بهویژه در بخشهای ساختمان و کشاورزی، در حال حاضر در لبه پرتگاه اقتصادی و اجتماعی قرار دارند. فقدان امنیت شغلی، دستمزدهای ناچیز، نبود پوششهای بیمهای و حمایتی، و شرایط کاری پرخطر، زندگی آنها را به شدت دشوار کرده است. بهبود وضعیت این قشر، نه تنها یک وظیفه اخلاقی و انسانی است، بلکه برای پایداری چرخههای تولیدی کشور نیز امری حیاتی محسوب میشود. رفع این چالشها نیازمند اراده سیاسی قوی، سیاستگذاریهای حمایتی هدفمند و تغییر نگرش نسبت به ارزش کار و کرامت انسانی است.
نویسنده: مهندس محسن بازرگان
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.