تحولات اخیر در نوار غزه بار دیگر ناکارآمدی سازوکارهای بینالمللی در حفاظت از حقوق بشر و اجرای حقوق بینالملل بشردوستانه را برجسته کرده است.
به گزارش ندای غرب، تحولات اخیر در نوار غزه بار دیگر ناکارآمدی سازوکارهای بینالمللی در حفاظت از حقوق بشر و اجرای حقوق بینالملل بشردوستانه را برجسته کرده است. تداوم درگیریها، تلفات گسترده غیرنظامیان و تخریب زیرساختهای حیاتی، پرسشهای جدی درباره نقش نهادهای بینالمللی، قدرتهای بزرگ و مفهوم «امنیت» در نظم جهانی کنونی ایجاد کرده است.
بر اساس گزارشها و دادههای منتشرشده، همزمان با تشدید درگیریها، صنایع نظامی ایالات متحده با افزایش چشمگیر قراردادهای تسلیحاتی مواجه شدهاند. ارزش این قراردادها طی دو سال گذشته به دهها میلیارد دلار رسیده است؛ موضوعی که منتقدان آن را نشانهای از پیوند ساختاری میان منافع اقتصادی مجتمع نظامی–صنعتی آمریکا و تداوم بحرانهای منطقهای میدانند. در این میان، شرکتهای بزرگ تسلیحاتی از جمله تولیدکنندگان هواپیما و مهمات، نقش مهمی در تأمین تجهیزات نظامی مورد استفاده در جنگ غزه داشتهاند.
از سوی دیگر، اقدامات اسرائیل در حوزههای فراتر از غزه نیز با واکنشهای بینالمللی همراه بوده است. گزارشهایی درباره ساخت دیوار در مناطق مورد مناقشه در مرز لبنان، نگرانیها درباره گسترش سیاستهای یکجانبه و تغییر موازنههای منطقهای را افزایش داده است. تحلیلگران این اقدامات را در چارچوب راهبردی گستردهتر برای تثبیت کنترل امنیتی و جغرافیایی ارزیابی میکنند.
همزمان، موضوع جابهجایی و کوچ اجباری فلسطینیان به یکی از محورهای اصلی انتقادات بدل شده است. انتشار اخباری درباره انتقال گروهی از فلسطینیان به کشورهای دیگر بدون سازوکار شفاف و توافقات رسمی، این نگرانی را تقویت کرده که طرحهایی با عنوان «ابتکارات انسانی» میتوانند به ابزاری برای تغییر بافت جمعیتی و تثبیت وضعیت اشغال تبدیل شوند. همچنین پیشنهادهایی مبنی بر تقسیم نوار غزه به مناطق مجزا، از سوی منتقدان بهعنوان زمینهساز ایجاد فضاهای محصور و تداوم کنترل بلندمدت تلقی شده است.
در سطح منطقهای، برخی کشورها از مشارکت در طرحهای موسوم به «نیروهای حافظ صلح» خودداری کردهاند؛ اقدامی که به گفته ناظران، نشاندهنده تردید فزاینده نسبت به اهداف واقعی این ابتکارات و بیاعتمادی به نقشآفرینی قدرتهای غربی در مدیریت بحران است.
در مجموع، آنچه در غزه رخ میدهد، صرفاً یک بحران انسانی یا امنیتی مقطعی تلقی نمیشود، بلکه بهعنوان نشانهای از فرسایش مشروعیت نظم بینالمللی موجود مورد تحلیل قرار میگیرد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند بدون پاسخگویی حقوقی، شفافیت بینالمللی و بازنگری جدی در رویکردهای سیاسی قدرتهای مؤثر، پیامدهای این بحران نهتنها در فلسطین، بلکه در کل منطقه و حتی ساختار حقوق بینالملل ادامهدار خواهد بود.
پوریا معصومی
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.