راستی از این همه موافق و مخالف باید پرسید مگر مشاور رسانهای قرار است چه شق القمری برای استان بکند که اینچنین طومار رزومه و عریضه قربانت شوم منتشر کردهاید؟
به گزارش ندای غرب، هفته گذشته اهالی مطبوعات گویا تمام مشکلات عالم را فراموش کرده و اینهمه درد و مصیبت امرار معاش و افزایش قیمتها و شاخص تورم و اسارت خبرنگاران برون مرزی و… را فراموش کرده و جملگی بر سر صواب یا ناصواب بودن انتصاب مشاور رسانهای استاندار بحث و جدلی بیپایان راه انداختند که جملگی گویا با دندان قروچه و لشکرکشی همراه بود و نه با انصاف و متانت!
اما داستان چیست و چرا اولویتها در این فرصت به کناری گذاشته شده و این انتصاب (که فی نفسه جزو اختیارات استاندار است و به دیگران ربطی هم ندارد) اینچنین برجسته نمود؟
به نظر نگارنده چند احتمال در این قصه مکتوم است: یا اینکه عدهای منتظر و مترصد اشغال این پست بودند که سرشان بیکلاه مانده؛ یا اینکه عدهای از سر رقابت برایشان سنگین آمد که فردی از راه رسیده و اشباع از پست و مقام طی ۱۶ سال گذشته، به همدان هم رحم نکرده و همچنان در ادامه اشغال پستهای مشاوره و معاملهی خود، حالا عرصه را بر پیشکسوتان اصلاح طلب و اعتدالی همدان تنگ کرده، و شاید هم بین این بحثها، عدهای جای خود را نزد مشاور برگزیده باز میکنند باشد که از بذل توجه ایشان در سالهای آتی بهرهمند شوند و بعبارتی: نانی قرض دهند تا نانی بستانند!
فیالجمله اعتباری پس نیست به این وجیزهها که یا از سر اثبات وفاداری به مشاور “همه فن حریف” است و یا از سر اعاده حیثیت از جمع رسانهای های بیکلاه مانده…
پس داستان چیست و چرا به این موضوع پرداختیم؟
یک کلام: نه حق استاندار در این تصمیم شخصی را باید نادیده گرفت و نه شان مشاور را فروکاست بلکه از جمیع زعمای قوم باید پرسید:
آیا دولت پزشکیان با دولت رئیسی و احمدی نژاد و روحانی متفاوت است یا خیر؟
اگر همان بینش و منش ادامه یافته، پس مبارک است انشااله این انتصاب بر طرفین و به خوبی و خوشی این چهارسال را در عقد هم به سر آورند.
اما اگر پزشکیان مدعیست که در انتصابها اهل معامله و بده بستان نیست و تفکر و بینش اصلاحی بر سیاستهایش جاریست، باید بپرسیم که چگونه ممکن است افرادی که در دولت احمدی نژاد دبیر روزنامه دولت بوده و در دولت روحانی صاحب مکتوبات متعدد و در دولت رئیسی از اقربا و همگنان علم الهدی، چگونه است که از آنسوی ایران به یاری استاندار شتافته و ملانوری برای اثبات وفاداری به حامیانش، این ریسک را بجان خریده که بی مشورت خانه مطبوعات و سایر اعاظم، چنین بلبشویی در جمع اصحاب رسانه بیندازد.
مخلص کلام اینکه: هم جناب استاندار همچون شاهرخی در لرستان، مشغول گردآوری مجموعه خویش است و هم اینکه دولت پزشکیان برایش تخصص و تجربه اولویت ندارد و همچنان فضا را برای انتصابهای سفارشی، تحمیلی، رانتی و تهاتری باز گذاشته تا در پایان چهارسال خود، باز هم سیل جابجاییهای مدیران و احکام انتصابات بر کارنامهی قطور آمد و شدها بیفزاید و حاصل: هیچ!
راستی از این همه موافق و مخالف باید پرسید مگر مشاور رسانهای قرار است چه شق القمری برای استان بکند که اینچنین طومار رزومه و عریضهی قربانت شوم منتشر کردهاید؟
جز اینکه ممکن است در این تصدق سریها، مصاحبهای، امتیازی، حواله کاغذی یا یارانهای عاید ممدوحان شود و غیض و غضب شامل منتقدان؟
همراهان رسانهای صاف و ساده و بیحاشیه حتما میدانند که محال است سری به پنج آستانه ساییده شود و فیالحال مدعی مشاوره منصفانه به مدیریت ارشد استان باشد!
محال است کسی که در هر دولت خود را به نحوی از انحا وارد بازی کرده، خدمتی از او برآید الا به ولی نعمت خود که یار غار و رفیق گرمابه و گلستان اوست.
پس فروبگذارید این قیل و مقال را و بپردازید به گلوگاههایی که در این فرصت مغفول مانده و عدهای از نماینده و مدیر گرفته تا ذی نفوذان اقتصادی درصدد اعمال نظر و نفوذ خود برای تصاحب کرسیهای مدیریتیاند…
جماعت حامی پزشکیان که خون دلها خورده و مرارتها کشیدند تا همین چند درصد به پای صندوقهای رای بیایند، مبادا جانب مردم بیزبان را فروبگذارند و در بازار پر رونق تودیع و معارفهها دنبال سهم خود باشند.
این مدعیان در طلبش بیخبرانند
آن را که خبر شد، خبری باز نیامد
امضا محفوظ
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.